ملکه ی من (پارت ۵)
_ برووو بیرون
+ چطور جرعت کردی؟؟؟ (عربده)
_ همون طور که تو جرعت کردی
ا/ت ویو
رفت بیرون
یه نگاهی به صورت اون خانمه انداختم نههه اون خانم چوسان بود
داشت میرفت انگار
ناپدید شد
_ اجوماااا
× ب ب بله
_کجا بودی؟؟
× اینجا
_ بیا بریم
داشتم از کنار دری که توش نوشته بود جنگجویان رد میشدم که جنگاشونو دیدم
چقدر آسون جنگ میکنن
_ اجوما رفتیم داخل اقامتگاهم لباس مبارزه بده به من
× چشم
داشتم رو میشدم که یکی جلوم وایستاد یه چک زد به من
_ چته؟؟ (داد)
€ من دیگه قراره ملکه ای بشم که ولیعهد رو به دنیا میاره
_ خب به من چه؟؟
دیدم امپراطور داره بدجوری نگاه میکنه
مه ینو میخواد یکی دیگه بزنه
دستشو گرفتم پیچوندم با اون یکی
دستم یه چک بهش زدم تا حالش جا بیا
دیدم پادشاه زیر لبی خندید
پرش زمانی به اقامتگاه
× لباساتون آمادست
_ممنون
+ چطور جرعت کردی؟؟؟ (عربده)
_ همون طور که تو جرعت کردی
ا/ت ویو
رفت بیرون
یه نگاهی به صورت اون خانمه انداختم نههه اون خانم چوسان بود
داشت میرفت انگار
ناپدید شد
_ اجوماااا
× ب ب بله
_کجا بودی؟؟
× اینجا
_ بیا بریم
داشتم از کنار دری که توش نوشته بود جنگجویان رد میشدم که جنگاشونو دیدم
چقدر آسون جنگ میکنن
_ اجوما رفتیم داخل اقامتگاهم لباس مبارزه بده به من
× چشم
داشتم رو میشدم که یکی جلوم وایستاد یه چک زد به من
_ چته؟؟ (داد)
€ من دیگه قراره ملکه ای بشم که ولیعهد رو به دنیا میاره
_ خب به من چه؟؟
دیدم امپراطور داره بدجوری نگاه میکنه
مه ینو میخواد یکی دیگه بزنه
دستشو گرفتم پیچوندم با اون یکی
دستم یه چک بهش زدم تا حالش جا بیا
دیدم پادشاه زیر لبی خندید
پرش زمانی به اقامتگاه
× لباساتون آمادست
_ممنون
- ۱.۸k
- ۲۴ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط